شعر دو کاج, یادی از ایام گذشته

این شعر بسیار خواندنی سروده آقای محبت و از کتاب چهارم دبستان
در کنار خطوط سیم پیام         خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران              آن دو را چون دو دوست میدیدند
یکی از روز های سرد پاییزی     زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاج ها به خود لرزید      خم شدو روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا            خوب درحال من تامل  کن
ریشه هایم زخاک بیرون است      چند روزی مرا تحمل کن

کاج همسایه گفت با تندی         
مردم آزار از تو بیزارم
دور شو دست از سرم بردار        من کجا طاقت تورا دارم
بینوا راسپس تکانی داد              یار بی رحم و بی مروت او
سیمها پاره گشت و کاج افتاد        برزمین نقش بست قامت او
مرکز ارتباط دید آن روز              انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم گروه پی  جویی          تا ببیند که عیب کار از چیست
سیمبانان پس از مرمت سیم         راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگدل را نیز         
با تبر تکه تکه بشکستند

--------------------
و حال نسخه جدید این شعر زیبا

دو کاج از همان شاعر دوکاج  

در کنار خطوط سیم پیام           خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران               آن دو را چون دو دوست می‌دیدند
روزی از روزهای پائیزی           
زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاج ها به خود لرزید      
خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا          خوب در حال من تأمل کن
ریشه‌هایم ز خاک بیرون است     چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با نرمی         دوستی را نمی برم از یاد
شاید این اتفاق هم روزی          ناگهان از برای من افتاد
مهربانی بگوش باد رسید           باد آرام شد، ملایم شد
کاج آسیب دیده ی ما هم         کم کمک پا گرفت و سالم شد
میوه ی کاج ها فرو می ریخت   
دانه ها ریشه می زدند آسان
ابر باران رساند و چندی بعد       ده ما نام یافت کاجستان
شاعر: محمد جواد محبت،  همان شاعر دوکاج
نظرات 6 + ارسال نظر
ironibox سه‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ق.ظ http://ironibox.ir/index.php

3.333333305972.76620675967
با سلام
[گل][گل][گل]
آغاز بکار مجدد سیستم هوشمند افزایش آمار ایرونی:

* سیستم افزایش آمار ایرونی باکس به گونه ای هوشمند طراحی شده که قادر است سایت / وبلاگ شمارا در معرض نمایش هزاران کاربر و وبمستر آنلاین قرار بدهد

* شما می توانید به ازای هر سایت / وبلاگ خود یک لینک رایگان ثبت نمایید و در هر زمان آن را مدیریت کنید

* با هر بار نمایش لینک باکس توسط وب شما ، لینک شما به صورت کاملا خودکار به اول لیست منتقل میشود ( برای مثال اگر شما 1000 بازدید در روز دارید لینک شما 1000 مرتبه به اول لیست منتقل و به اضای هر بار نمایش لینک باکس در معرض دید حداقل 150 نفر قرار میگیرد )

* با افزایش تعداد نمایش لینک باکس توسط شما ستاره هدیه میگیرید ( 1 تا 5 ستاره )

*دارای امار واقعی و بدون سیستم اتوریفرش برای جلوگیری از امار غیرواقعی ، رتبه منفی گوگل و سنگین شدن قالب وبلاگ (رتبه گوگل سایت در حال حاضر 3 است)

* کلیه لینک ها و محتویاتشان باید بر اساس قوانین نظام جمهوری اسلامی ایران باشند.لینک های غیر اخلاقی و غیر اسلامی شناسایی و برای همیشه حذف می شوند.

قبل از ثبت لینک بخش اخبار سایت را بخوانید و به نکات توجه کنید

در صورتی هم که قبلآ ثبت لینک در سایت کرده اید فقط کافی است کد رو در قالب وبتون مجدد قرار بدین لینکتون هوشمند فعال میشه...
با آروزی موفقیت روز افزون برای شما

گروه ماهور دوشنبه 25 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:47 ق.ظ

سلام بر بانوی هنردوست
متاسفانه کاری از ایشان در دسترس ما نمی باشد
تمام سعی خود را خواهیم نمود تا آرشیو را کامل تر کنیم
حتی عکس ایشان را نیافتیم اگر اطلاعاتی از ایشان دارید لطفا در اختیار ماهور قرار دهید
با سپاس فراوان

اکبری سه‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:40 ق.ظ http://www.shirkola.ir

انتظار هر چی رو داشتم
جز این تغییر در شعر کاج


خیلی قشنگ تغییر کرده بود

اکبری چهارشنبه 27 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:36 ق.ظ http://www.shirkola.ir

سلام
من وب شما رو بعنوان وب زنان برتر در آدرس زیر معرفی کردم
http://persianweblog.ir/topblogs/zanan.aspx

حمید رضا دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:48 ق.ظ http://patoghtak.tk

دیر یا زود

مرا در میدان شهر به دار می کشند

از آن بالا چشم می

گردانم

آن پایین

میان جماعت ایستاده ای

اشک می ریزی

ناخن هایت را می جوی

بارها گفتی:

همه ی رودخانه ها به دریا نمی ریزند

همه ی زن ها به روز اول فکر می کنند

بارها گریه کردی

من اما مادر زاد عاشق بودم

از دیوار

از خیابان یک طرفه

از رژه بدم می آمد

بزرگ ترین سرزمین من

قلب کوچک تو بود

جهان برای من چیزی نداشت

جز گیر مویی از تو

که گوشه ی تخت جا ماند






دیر یا زود

دوستان جانی ام

به بهانه ی تسلیت زنگ می زنند

احوالت را می پرسند

برایت از زندگی می گویند

از این که چقدر زیبایی

از این که از سالها پیش به تو فکر می کردند

و تو فراموش می کنی

خیانت

از رگ های گردن نزدیک تر است


حمید رضا دوشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 12:51 ق.ظ http://patoghtak.tk

سلام با تبادل لینک موافقی

اگه هستی منو با نام

.::آموزش های نایاب آنلاین::.

لینک کن بعد خبرم کن تا منم تو رو لینک کنم


موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد