بانک زمان تصور کنید بانکی دارید که در آن هر روز صبح 86400تومان به حساب شما واریز می شود و تا آخرشب فرصت دارید تا همه پولها را خرج کنید چون آخر وقت حساب خود به خود خالی می شود .
دراین وقت شما چه خواهید کرد ؟
البته که سعی میکنید تا آخرین ریال را خرج کنید هر کدام از ما یک چنین بانک داریم بانک زمان هرروز صبح در بانک زمان شما ۸۶۴۰۰ثانیه اعتبار ریخته می شود و آخر شب این اعتبار به پایان می رسد هیچ برگشتی نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمی شود .
ارزش یک سال را دانش آموزی که مردود شده می داند .
ارزش یک ماه را مادری که فرزندی نارس به دنیا آورده می داند .
ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته نامه می داند .
ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق را می کشد .
ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده .
و ارزش یک ثانیه را آنکه از تصادفی مرگبار جان به دربرده می داند .
هر لحظه گنج بزرگی است گنجتان را مفت از دست ندهید
باز به خاطر بیاورید که زمان به خاطر هیچکس منتظر نمی ماند
دیروز به تاریخ پیوست فردا معما است
و امروز هدیه است
یکروز وقتى کارمندان به اداره رسیدند، اطلاعیه بزرگى را در تابلوى اعلانات دیدند که روى آن نوشته شده بود:
«دیروز فردى که مانع پیشرفت شما در این اداره بود درگذشت. شما را به شرکت در مراسم تشییع
جنازه که ساعت ١٠ در سالن اجتماعات برگزار مىشود دعوت مىکنیم.»
در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکى از همکارانشان ناراحت مىشدند امّا پس از
مدتى، کنجکاو مىشدند که بدانند کسى که مانع پیشرفت آنها در اداره مىشده که بوده
است.
این کنجکاوى، تقریباً تمام کارمندان را ساعت١٠ به سالن اجتماعات کشاند.
رفته رفته که جمعیت زیاد مىشد هیجان هم بالا مىرفت. همه پیش خود فکر مىکردند:
«این فرد چه کسى بود که مانع پیشرفت ما در اداره بود؟ به هر حال خوب شد که مرد!»
کارمندان در صفى قرار گرفتند و یکى یکى نزدیک تابوت مىرفتند و وقتى به
درون تابوت نگاه مىکردند ناگهان خشکشان مىزد و زبانشان بند مىآمد.
آینهاى درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه مىکرد، تصویر خود را
مىدید. نوشتهاى نیز بدین مضمون در کنار آینه بود:
«تنها
یک نفر وجود دارد که مىتواند مانع رشد شما شود و او هم کسى نیست
جزء خود شما. شما
تنها کسى هستید که مىتوانید زندگىتان را متحوّل کنید. شما تنها
کسى هستید که
مىتوانید بر روى شادىها، تصورات و موفقیتهایتان اثر گذار باشید.
شما تنها کسى
هستید که مىتوانید به خودتان کمک کنید.
زندگى شما وقتى که رئیستان، دوستانتان، والدینتان، شریک زندگىتان یا محل
کارتان تغییر مىکند، دستخوش تغییر نمىشود. زندگى شما تنها فقط وقتى تغییر مىکند
که شما تغییر کنید، باورهاى محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما
تنها کسى هستید که مسئول زندگى خودتان مىباشید.
مهمترین رابطهاى که در زندگى مىتوانید داشته باشید، رابطه با خودتان است.
خودتان را امتحان کنید. مواظب خودتان باشید. از مشکلات، غیرممکنها و
چیزهاى از دست داده نهراسید. خودتان و واقعیتهاى زندگى خودتان را بسازید.
دنیا مثل آینه است. انعکاس افکارى که فرد قویاً به آنها اعتقاد دارد را به او
باز مىگرداند. تفاوتها در روش نگاه کردن به زندگى است
برای مردان بزرگ راه بن بستی وجود ندارد زیرا بر این باورند که یا راهی خواهم یافت یا راهی خواهم ساخت