این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست

شعر از استاد بزرگ زبان و ادبیات فارسی مرحوم دکتر خسرو فرشیدورد   

این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست

این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست

آن کشور نو آن وطــــن دانش و صنعت

هرگز به دل‌انگیــــــــــزی ایران کهن نیست

در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان

لطفی است که در کلگری و نیس و پکن نیست

در دامن بحر خزر و ساحل گیلان موجی است

که در ساحل دریای عدن نیست

در پیکر گل‌های دلاویز شمیران

عطری است که در نافه‌ی آهوی ختن نیست

آواره‌ام و خسته و سرگشته و حیران

هرجا که روم هیچ کجا خانه من نیست

آوارگی و خانه به دوشی چه بلایی ست

دردی است که همتاش در این دیر کهن نیست

من بهر که خوانم غزل سعدی و حافظ

در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست

هرکس که زند طعنه به ایرانی و ایران

بی‌شبهه که مغزش به سر و روح به تن نیست

پاریس قشنگ است ولی نیست چو تهران

لندن به دلاویزی شیراز کهن نیست

هر چند که سرسبز بود دامنه آلپ

چون دامن البرز پر از چین وشکن نیست

این کوه بلند است ولی نیست دماوند

این رود چه زیباست ولی رود تجن نیست

این شهرعظیم است ولی شهرغریب است

این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست

سال نو مبارک

سال نو مبارک


امیدوارم که همه شما سالی خوب و سرشار از موفقیت داشته باشید .

بهار با همه زیبایی هاش فرا رسید و همه جا پر از شادابی و سبزی و طراوت شد .

همه چیز رنگ دیگه ای داره.
اما بهار با همه زیبایی هاش دلتنگی های خاص خودشو داره . همیشه فکر میکردم که تنها خودم هستم که با آغاز فصل زیبایی و نو شدن این طوری دلتنگ میشم اما وقتی تو این بهار عمرم با چندتا از دوستای خوبم هم صحبت شدم دیدم اونا هم  همین حال و هوا رو دارن .

شاید این حس به این خاطر به سراغ ما میاد که افرادی که دوستشون داشتیم  تو  این فصل زیبا با ما نیستن و جا شون واقعا خالیه .

اونایی که فرسنگها از ما فاصله دارن .

نمیدونم شما هم این حسو دارین ؟

امیدوارم که نداشته باشید .