خصوصیات یک شخصیت موفق

شما می توانید شخصیت خود را بسازید

اصولا انسان بدون زمینه به موفقیت یا شکست نمی رسد بذرهای شکست یا موفقیت را انسان در شخصیت و کردار خویش می کارد. به نظر من یکی از موثرترین راههای مجهز شدن به شخصیت موفق این است که ابتدا شکل و شمایل آنرا بشناسیم.

اغلب مردم ترقی خواه هستند و به دنبال شخصیت بهتری می گردند اما از جهت ترقی و پیشرفت هیچ گونه اطلاعی ندارند، از صفات بارز شخصیت خوب بی خبرند. بارها به افرادی برخورد کرده ام که حتی وقتی برای آنها هدف یا نشانه ای مشخص شده از حرکت در مسیر آن عاجز بودند ولی چرا؟

در اینجا قصد دارم همان نسخه ای را برایتان تجویز کنم که اگر به کلینیک می آمدید برایتان می نوشتم؛ آشنا شدن با تصویر موفقیت

یک شخصیت موفق از ۷ جزء تشکیل شده که سعی می کنم بطور خلاصه به آن اشاره کنم:

موقعیت شناسی

لازم است بدانید کار انسان شبیه کار دوچرخه است. تعادل دوچرخه تا زمانی حفظ می شود که در یک جهتی حرکت کند. اشکال برخی انسانها این است که می خواهند بدون حرکت و بدون مقصد تعادل خویش را حفظ کنند و برای همین است که احساس تزلزل می کنند.

باید برای خودتان هدف با ارزشی تعیین کنید و مهم تر از آن طرحی برای دستیابی به آن هدف بریزید. ببینید به دنبال چه می گردید. به آینده فکر کنید و از گذشته دست بردارید اینطوری جوان و شاداب می مانید. بی هدف حتی جسم هم وظایف خودش را درست انجام نمی دهد وقتی هدف ندارید در واقع زندگی نمی کنید شما بجز هدفهای شخصی به اهداف غیر شخصی هم نیاز دارید مثل کمک کردن به دیگران

تفاهم

اغلب ناکامیهای ما در روابط انسانی حاصل سوء تفاهمات است و برای برخورد موثر با مسائل باید از ماهیت واقعی آن اطلاع داشت. ما با توجه به مجموعه ای از واقعیات یا شرایط انتظار داریم که دیگران هم مثل ما واکنش یا حساسیت نشان دهند ولی فراموش نکنید که هر انسانی با توجه به تصاویر ذهنی خودش نسبت به مسائل واکنش نشان می دهد. اغلب اوقات واکنش یک فرد نسبت به شما بخاطر اذیت و آزار و بدخواهی نیست بلکه به این دلیل است که آن فرد وضعیت را جور دیگری درک می کند اگر اینگونه به افراد و واکنش آنها نگاه کنید سطح تفاهم در روابط شما بالا خواهد رفت

ما تا حقیقت را درک نکنیم نمی توانیم واکنش مناسبی نشان دهیم باید بتوانیم حقیقت را ببینیم و آنرا چه خوب چه بد قبول کنیم. بسیاری از ما این اشتباه فاحش را انجام می دهیم که تقصیرات و اشکالات خود را نمی پذیریم حتی قبول نمی کنیم که جانب اشتباه را گرفته ایم قبول نمی کنیم که شرایط به غیر از آن چیزی است که ما دوست داریم و خود را فریب می دهیم و چون حقیقت را نمی شناسیم نمی توانیم حرکت مناسبی انجام دهیم.

شجاعت

داشتن هدف و درک شرایط کافی نیست، شجاعت عمل لازم است. تنها با عمل کردن می توان اهداف، امیال و باورها را به حقیقت تبدیل کرد. اصولا در این دنیا چیز ۱۰۰ % مطمئن وجود ندارد. تفاوت میان آدم موفق و غیر موفق در زمینه نقطه نظر ها و توانائیها نیست مسئله شهامتی است که انسان موفق روی نقطه نظرهای خودش نشان می دهد خطرات حساب شده را می پذیرد و دست به عمل می زند.

بی تحرکی و دست روی دست گذاشتن انسان را در مواجهه با مسائل عصبی و ناتوان می کند اگر آنقدر صبر کنیم و دست روی دست بگذاریم تا از نتیجه کاری مطمئن شویم هرگز قدمی برنخواهیم داشت.  هر کاری که بکنید احتمال اشتباه در آن هست.

خیرخواهی

شخصیت های موفق به سایرین هم اهمیت می دهند و برای هم نوعانشان احترام قائل می شوند با دیگران همانطور که زیبنده انسانهاست رفتار می کنند. وقتی نسبت به سایرین احساس خیرخواهی بیشتری می کنیم بدون استثنا نسبت به خودمان هم خیرخواه تر می شویم یکی از بهترین شیوه های مبارزه با احساس گناه و تقصیر این است که گناه را به گردن سایرین نیندازید. کسی که شخصیت موفق دارد نسبت به سایرین احساس خیرخواهی می کند مردم البته که مهم هستند و نمی توانید با آنها مانند اشیاء بی جان روبرو شوید اما برای اینکه بتوانید خیرخواهی را در خودتان افزایش دهید ۳ کار می توانید انجام دهید

- سعی کنید با درک حقیقت درباره مردم ارج و قرب آنها را نزد خود بالا ببرید و فراموش نکنید که مردم اولاد خداوند هستند

- به خودتان فرصت دهید کمی درباره احساسات، نقطه نظرها، امیال و نیازهای سایرین فکر کنید

- مردم را مهم بدانید و با این روحیه با آنان برخورد کنید. بدانید رفتاری که نشان می دهید با احساس شما رابطه مستقیم دارد

مناعت

از میان تمامی پستی و بلندیهایی که در زندگی وجود دارد نداشتن مناعت نفس کشنده تر از همه و غلبه بر آن از هر کاری دشوارتر است. علتش این است که چاله را به دست خودمان کنده ایم. قبول کرده ایم که ” فایده ای ندارد “، ” این کار از دست من ساخته نیست “. خیلی ساده باید در ذهن خود فرو کنیم که دست کم گرفتن خویش، فروتنی و شکسته نفسی نیست، عیب و گناه است. شخصی که به اندازه کافی مناعت نفس دارد نسبت به دیگران احساس دشمنی نمی کند. به زور در صدد اثبات چیزی بر نمی آید. حقایق را واضح تر می بیند

حالا سوال این است که برای بهبود مناعت خود چه کنیم؟ تصویر ذهنی انسانهای شکست خورده و بی ارزش را فراموش کنید – مفهوم کلمه مناعت این است که قدر و ارزش خود را می دانید – و قدر ارزشهای خود را دانستن خودبینی نیست مگر اینکه گمان کنید که خودتان آفریدگار خویش هستید. بزرگترین راز کسب مناعت این است که از مردم قدردانی بیشتری بکنید. برای فرد فرد مردم احترام قائل شوید زیرا همه انسانها بندگان خداوند هستند بنابراین موجود باارزشی به شمار می روند و عجیب آنکه مناعت خود شما با این روحیه بالا می رود

اعتماد به نفس

اعتماد به نفس با تجربه کردن موفقیت ایجاد می شود وقتی کاری را برای نخستین بار شروع می کنیم از نتیجه اش آنقدرها اطلاعی نداریم علتش این است که موفقیت را تجربه نکرده ایم و باید بدانید که موفقیت تولید موفقیت می کند و حتی یک موفقیت کوچک قدمی برای موارد بعدی است و شما هم می توانید از این روش ساده برای کسب اعتماد به نفس استفاده کنید

روش دیگر ایجاد عادت یادآوری موفقیتها و فراموش کردن ناکامی های گذشته است در حالیکه بسیاری از افراد موفقیتهای گذشته را فراموش می کنند و شکستها را در خاطر نگه می دارند و در نتیجه اعتماد به نفس را از بین می برند

اما راه حل چیست؟ برای پیروز شدن از اشتباهات پند بگیرید و بعد اشتباه را از ذهن بیرون کنید موفقیتهای گذشته را بخاطر آورید و آنها را برای خودتان تصویر کنید هر کس بالاخره برای یکبار هم که شده موفقیت را تجربه کرده است

خود پذیری

تا انسان خود را نشناسد به خوشبختی واقعی نمی رسد. مفلوک ترین انسانها آنهایی هستند که همه سعی شان بر این است که خود و دیگران را به قبول چیزی جز آنچه که هستند مجاب کنند. بی جهت خودتان را جز آنچه هستید نشان ندهید. همین هستید که هستید.

اغلب ما بهتر، قوی تر و شایسته تر از آن هستیم که می پنداریم. با ایجاد تصویر ذهنی بهتر، توانایی، استعداد و قدرت جدیدی در خودتان ایجاد نمی کنید شما همه اینها را دارید و در واقع فقط آنها را مورد استفاده قرار می دهید.

خودتان را آنطور که هستید قبول کنید با تمام تقصیرها، نقاط ضعف، نواقص و نقاط قوت شروع حرکت شما باید از اینجا باشد. نواقص خویش را تحمل کنید. اطلاع از کمبود ها لازم است ولی خودتان را بخاطر این کمبود ها تکفیر نکنید.

میان خویش و رفتارتان فرق بگذارید. چه غم که کامل نیستید خودتان را ناراحت نکنید خیلی چیزها دارید و همه مثل شما هستند هر کدام که جز این تظاهر می کنند خودشان را گول می زنند.

آخرین اخبار درباره سرطان از بیمارستان جان هاپکین

-  هر شخص دارای سلول های سرطانی در بدن خود است .این سلول های سرطانی در آزمایشهای استاندارد خود را نشان نمی­دهند تا آنکه به مقدار چند میلیارد سلول افزایش یابند. زمانی که پزشکان به اشخاص مبتلا به سرطان اعلام می­کنند که دیگر در بدن آنها سلول سرطانی وجود ندارد، این حالت فقط بدان معناست که آزمایشها دیگر قادر به ردیابی و پیدا کردن سلولهای سرطانی نیست زیرا آن سلولها به مقدار قابل ردیابی شدن در بدن وجود ندارند.

 

Every person has cancer cells in the body. These cancer cells do not show up in the standard tests until they have multiplied to a few billion. When doctors tell cancer patients that there are no more cancer cells in their bodies after treatment, it just means the tests are unable to detect the cancer cells because they have not reached the detectable size

 

۲- سلولهای سرطانی بین شش تا ده مرتبه در دوره زندگی یک انسان پیدا می­شوند.

 

Cancer cells occur between 6 to more than 10 times in a person's lifetime

 

3- زمانیکه سیستم ایمنی انسان قوی باشد سلولهای سرطانی از بین می­روند و از ایجاد تومور سرطانی جلوگیری می­شود.

 

When the person's immune system is strong the cancer cells will be destroyed and prevented from multiplying and forming tumors

 

4- زمانیکه شخص بیماری سرطان دارد نشانه آنست که وی دارای کاستیهای تغذیه­ای شده است. این کاستی ممکن است منشا ژنتیک، محیطی، غذاها و عواملی درشیوه زندگی باشد.

 

When a person has cancer it indicates the person has multiple nutritional deficiencies. These could be due to genetic, environmental, food and lifestyle factors.

 

5- برای غلبه بر کاستی های متعدد تغذیه­ای، تغییر در رژیم غذایی شامل اضافه کردن بعضی مخلفات غذایی، سیستم ایمنی بدن را تقویت می­کند.

 

to overcome the multiple nutritional deficiencies, changing diet and including supplements will strengthen the immune system.

 

6- شیمی درمانی ضمن آنکه باعث مسموم کردن فوری سلولهای سرطان است که سریع رشد می­کند، سلولهای سالم بدن درمغز استخوان و دیواره روده­ها و غیره را که سریع رشد می­کند را نیز از بین می­برد و می­تواند سبب ضایعه عضو بدن مثل کبد، کلیه­ها، قلب، ریه­ها و غیره شود.

 

 Chemotherapy involves poisoning the rapidly-growing cancer cells and also destroys rapidly-growing healthy cells in the bone marrow, gastro-intestinal tract etc, and can cause organ damage, like liver, kidneys, heart, lungs etc.

 

7- پرتوگیری ضمن آنگه سلولهای سرطانی را نابود می­کند سلولهای سالم را نیز می­سوزاند، ضایع می­کند و باعث تخریب آنها می­شود.

 

Radiation while destroying cancer cells also burns, scars and damages healthy cells, tissues and organs.

 

8- درمان اولیه با شیمی درمانی و پرتو درمانی غالبا اندازه تومور را کاهش می دهد. بااینوصف شیمی درمانی و پرتودرمانی درازمدت به نابودی بیشتر تومور منتج نمی شود.

 

Initial treatment with chemotherapy and radiation will often reduce tumor size. However prolonged use of chemotherapy and radiation do not result in more tumor destruction.

 

9- زمانیکه بدن تحت تاثیر مسمو میت ناشی از شیمی درمانی و پرتودرمانی قرار می­گیرد سیستم ایمنی در معرض خطر و نابودی واقع می­شود بنابراین شخص ممکن است مقاومت خود را در برابر انواع مختلف عفونتها و پیچیدگیهای ناشی از آن از دست بدهد.

 

When the body has too much toxic burden from chemotherapy and radiation the immune system is either compromised or destroyed, hence the person can succumb to various kinds of infections and complications.

 

10- شیمی درمانی و پرتو درمانی می تواند باعث جهش ژنتیکی سلولهای سرطانی گردد و مقاوم و پایدار شود ونابود کردن آن مشکل خواهد شد جراحی می تواند باعث گسترش سلول های سرطانی به دیگر نقاط بدن شود.

 

Chemotherapy and radiation can cause cancer cells to mutate and become resistant and difficult to destroy. Surgery can also cause cancer cells to spread to other sites.

 

11- یک راه موثر مبارزه با سرطان غذا نرساندن به سلولهای سرطانی است. عدم رساندن مواد غذایی مورد نیاز سلول برای جلوگیری از افزایش و چند برابر شدن تعداد سلولها است.

 

An effective way to battle cancer is to starve the cancer cells by not feeding it with the foods it needs to multiply.

 

سلولهای سرطانی از چه موادی تغذیه می شوند؟

WHAT CANCER CELLS FEED ON?

 

الف- قند تغذیه­کننده سرطان است. با قطع مصرف قند یک عامل مهم تامین غذا برای سلولهای سرطانی قطع می­شود. جانشینهای قند نظیر  NutraSweet ، Equal، Spoonful و غیره با Aspartame ساخته می­شود و زیان­آور است. یک جانشین طبیعی بهتر عسل مانوکا یا ملاس ناشی از قندسازی است لیکن مقدار مصرف آن باید بسیار اندک باشد. نمک سفره دارای افزودنی شیمیایی است که رنگ آنرا سفید کند.. جانشین بهتر نمک سفره نمک حاصل از آب دریا و یا Brag's aminos  است.

 

a. Sugar is a cancer-feeder. By cutting off sugar it cuts off one important food supply to the cancer cells. Sugar substitutes like NutraSweet, Equal, Spoonful, etc are made with Aspartame and it is harmful. A better natural substitute would be Manuka honey or molasses but only in very small amounts. Table salt has a chemical added to make it white in colour. Better alternative is Bragg's aminos or sea salt.

 

ب- شیر باعث می­شود که بدن بخصوص در سیستم گوارش (معده و روده ها ) مخاط درست کند. سرطان از مخاط تغذیه می­کند. با قطع مصرف شیر و جانشین کردن آن با شیر سویا سلولهای سرطانی در برابر بی تغذیگی قرار می­گیرند.

 

b. Milk causes the body to produce mucus, especially in the gastro-intestinal tract. Cancer feeds on mucus. By cutting off milk and substituting with unsweetened soy milk, cancer cells are being starved.

 

پ - سلولهای سرطانی در محیط اسیدی مقاوم و پایدار می شوند. رژیم مبتنی بر گوشت قرمز اسیدی می شود و بهترین آنست که ماهی خورده شود و بجای مصرف گوشت گاو و خوک مقدارکمی گوشت جوجه مرجح است. گوشت قرمز همچنین محتوی آنتی بیوتیک های دامی ، هرمون های رشد و انگل است که تماما بخصوص برای اشخاص مبتلا به سرطان آسیب رسان است.

 

c. Cancer cells thrive in an acid environment. A meat-based diet is acidic and it is best to eat fish, and a little chicken rather than beef or pork. Meat also contains livestock antibiotics, growth hormones and parasites, which are all harmful, especially to people with cancer.

 

ت - رژیم با 80% سبزیجات تازه و آب میوه و بنشن ، دانه های نباتی ، آجیل ها و مقداری میوه بدن را در محیط قلیایی قرار می دهد. ازغذاهای پخته شده شامل بنشن ،حدود 20% می تواند به بدن برسد. آنزیم های زنده در آب سبزیجات تازه به آسانی جذب می شود و ظرف 15 دقیقه به سطوح سلولی می رسد تا سلولهای سالم را رشد کافی دهد و تقویت کند. برای بدست آوردن آنزیم های زنده بمنظور ساختن سلول های سالم کوشش کنید آب سبزیجات تازه ( بسیاری از سبزیجات از جمله جوانه لوبیا ) مصرف کنید و دو تا سه مرتبه در روز مقداری سبزیجات خام بخورید. آنزیم ها در حرارت 104 درجه فارنهایت (یا 40 درجه سانتیگراد) ازبین می روند.

 

d. A diet made of 80% fresh vegetables and juice, whole grains, seeds, nuts and a little fruits help put the body into an alkaline environment. About 20% can be from cooked food including beans. Fresh vegetable juices provide live enzymes that are easily absorbed and reach down to cellular levels within 15 minutes t o nourish and enhance growth of healthy cells. To obtain live enzymes for building healthy cells try and drink fresh vegetable juice (most vegetables including bean sprouts) and eat some raw vegetables 2 or 3 times a day. Enzymes are destroyed at temperatures of 104 degrees F (40 degrees C(

 

ت- از خوردن قهوه ، چای وشکلات که دارای کافئین زیاد است پرهیز کنید. چای سبز جانشینی بهتر و دارای خواص ضد سرطان است. بهترین نوشیدنی آب است. برای جلوگیری از ورود توکسین های معروف(مواد سمی ) و فلزات سنگین در آبهای لوله کشی به بدن ، مصرف آب تصفیه شده یا فیلتر شده مناسب است . از خوردن آبهای تقطیر شده پرهیز کنید.

 

e. Avoid coffee, tea, and chocolate, which have high caffeine. Green tea is a better alternative and has cancer-fighting properties. Water-best to drink purified water, or filtered, to avoid known toxins and heavy metals in tap water. Distilled water is acidic, avoid it.

 

12- هضم پروتئین گوشت قرمز سخت است و نیاز به مقدار زیادی آنزیم گوارشی دارد. گوشت هضم نشده که در روده ها باقی بماند فاسد می شود و مسمومیت ایجاد می کند.

 

Meat protein is difficult to digest and requires a lot of digestive enzymes. Undigested meat remaining in the intestines become putrefied and leads to more toxic buildup.

 

13- دیواره­های سلول سرطانی دارای پوشش پروتئین خشن است. با صرفنظر کردن از خوردن گوشت یا کمتر خوردن آن آنزیم بیشتری برای حمله به دیواره های پروتئینی سلول سرطان آزاد می شود و به بدن امکان می دهد سلول های سرطانی را از بین ببرد.

 

Cancer cell walls have a tough protein covering. By refraining from or eating less meat it frees more enzymes to attack the protein walls of cancer cells and allows the body's killer cells to destroy the cancer cells.

 

14- بعضی مکملها: IP6, Flor-ssence, Essiac, anti-oxidants, vitamins, minerals, EFAs etc سیستم ایمنی را بهبود می­بخشند تا سلولهای مبارزه­کننده و کشنده خود بدن را برای از بین بردن سلول سرطانی تقویت کنند. مکملهای دیگرنظیر ویتامین ای (E) توان برنامه­ریزی کشتن سلول یعنی روش معمولی خلاصی یافتن از سلولهای آسیب دیده، غیر ضروری و غیر لازم بدن را دارند.

 

Some supplements build up the immune system (IP6, Flor-ssence, Essiac, anti-oxidants, vitamins, minerals, EFAs etc.) to enable the body's own killer cells to destroy cancer cells. Other supplements like vitamin E are known to cause apoptosis, or programmed cell death, the body's normal method of disposing of damaged, unwanted, or unneeded cells.

 

15- سرطان بیماری جسم و روح و روان است. داشتن روحیه مثبت و پیکار جو به شخص مبارزه کننده با سرطان کمک می کند که به بقای خود ادامه دهد. خشم و عدم بخشش و تند خویی بدن را در برابر محیط پر تنش وترشرویی قرار می دهد. بیاموزید که روحیه ای توام با عشق و بخشندگی داشته باشید. بیاموزید که همواره حالت آرامش و دلی آرام داشته باشید و از زندگی لذت ببرید.

 

Cancer is a disease of the mind, body, and spirit. A proactive and positive spirit will help the cancer warrior be a survivor. Anger, un-forgiveness and bitterness put the body into a stressful and acidic environment. Learn to have a loving and forgiving spirit. Learn to relax and enjoy life.

 

16- سلولهای سرطانی در محیط حاوی اکسیژن توان ماندن ندارند. ورزش روزانه وتنفس عمیق باعث می­شود که اکسیژن به لایه­های سلولی برسد. اکسیژن درمانی روش دیگری برای از بین بردن سلول های سرطانی است...

 

Cancer cells cannot thrive in an oxygenated environment. Exercising daily, and deep breathing help to get more oxygen down to the cellular level.. Oxygen therapy is another means employed to destroy cancer cells.

 


افزایش آگاهی-پتانسیل های خود را به واسطه ی گسترش نیروی ذهنی افزا

 معمولاً گـفته می شود که ذهن انسان ها از تمام کامپیوترهایی کـه بشر تاکنون موفق به ساخت و بهره برداری از آن شده است، پیچیده تر و شگفت انگیز تر عمل میکند. تمام فن آوریـهای ساخت بشر، سر تسلیم در مـقابل بـرتری این انـدام حیـرت انگیـز آدمی فـرود آورده اسـت. شایـد تـا کـنون در این مورد مطالبی شنیده باشید که انسانـها تـنها درصد بسـیار پاییـنی از قـدرت مـغزی خود را به کار می گیرند. به عـقیـده من اکتشاف این قلمرو ی نـامعلـوم مـوجود در سـرانسانها، میتواند بـعنوان یکی از پیشرفتهای تکنولـوژیـک ارزشمنـدی شنـاخته شـود که در هزاره ی بعدی شاهد آن خواهیم بود. ذهن ما قادر است که هر نوع اندیشه، احساس، فعالیت، و رویدادی که در زندگی برایمان رخ داده است را در خود ثبت و ضبط نماید. باید توجه داشت که ذهن، تنها اطلاعات مربوط به زندگی فعلی را در خود جای نمی دهد، بلکه گستره ی آن به حدی وسیع است که می تواند اطلاعات مربوط به هر واقعه را، در هر زمانی که روی داده و روح ما آنرا تجربه کرده است، در خود جای دهد. اگر یاد بگیریم وجوه مختلف ذهن خود را بررسی کرده و قابلیت های آنرا درک کنیم، بی شک به این مسئله پی خواهیم برد که هیچ گونه محدودیتی برای ذهن مطرح نیست. پیرو این مطلب، راحت تر میتوانیم خودمان را به جهان پیوند زده و جزئی از پیکره ی نامحدود عالم هستی شویم. در یک چنین حالتی ذهن فردی ما متصل می شود به ذهن مقدس و با ذهن مقدس حوزه ی هشیاری و آگاهی ما نیز افزایش پیدا خواهد کرد. استادان تهذیب روح مانند بودا و مسیح توانستند این جهش بزرگ را انجام دهند و خودشان را با ذهن مقدس یکی کنند.

این امر بدان معناست که عالمان روحانی از ذهن خود بیشتر از مردمان عادی بهره میبرده و استفاده می کردند. در یک چنین شرایطی اینگونه افراد ارتباط تنگاتنگ و جدانشدنی میان اخلاقیات، عرفان و سایر علوم قائل می شدند. ما می دانیم که در ذهن ما قسمت هایی دست نیافته وجود دارد و همچنین شاهد آن هستیم که هر چند وقت یکبار، انسان هایی پیدا می شوند که یک جهش بزرگ فکری ایجاد کرده و تبدیل به یک فرد خارق العاده می شوند. در هزاره ی جدید یک چنین سرنوشتی در انتظار همه ی ما خواهد بود. باید مطلع باشیم که همه ی ما دارای مغزی هستیم که سرشار از منابع عظیم انرژی دست نخورده است. همه ما این توانایی را داریم که به "شهود باطنی" دست پیدا کنیم. می توانیم به کل عالم هستی بپیوندیم و به خشنودی مطلق دست پیدا کرده و سعادت را از آن خود سازیم. این امر موهبتی است که به ما کمک می کند تا بتوانیم هارمونی و هماهنگی را در زندگی خود تجربه کنیم و زندگی روحانی را که در فرای این زندگی مادی وجود دارد درک کنیم. اما سوالی که منباب این مسئله به ذهن خطور می کند این است که: "باید از کجا شروع کرد؟" یکی از گام های حیاتی در این زمینه بدین شرح است که ابتدا می بایست کلیه ی محدودیت ها را از میان برداشت. در واقع محدودیت جلوه ای از الگوهای باطل طرز تفکر کلیشه ای است. الگوهای فکری شما می توانند در هم شکسته شوند و در عوض ایده های قدرتمند نوین می توانند در ذهن شما ریشه بدوانند.

باید از افرادی که ذهنیت گرا هستند کمک بگیرید؛ متاسفانه تعداد کثیری از افراد هستند که از تغییر و تحول وحشت دارند و به طور کلی می ترسند که برای تغییر در زندگی خود تصمیمات جدید اتخاذ کنند، اگر با چنین کسانی در ارتباط باشید، سبب می شوند تا شما نیز از انجام چنین کاری بترسید و از آن پرهیز نمایید. شما این اختیار را دارید که حتی برخی ارتباطاتتان که هیچ سودی برایتان در بر نداشته و از آنها راضی نیستید را نیز برهم بزنید. یکی دیگر از گام های اساسی به منظور جذب آگاهی و علم بیشتر "بخشش" است. از خودتان شروع کنید. شما اکثر انتخاب های خود را با در نظر گرفتن محدودیت ها انجام داده اید و بخش اعظمی از زندگی خود را با وجود توهمی به نام "محدودیت" گذرانده اید. خودتان را به این دلیل که تفکری مخرب و الگوی اندیشیدن و رفتار نادرستی را در زندگی برگزیده بودید، ببخشید. خودتان را به خاطر انتخاب های نادرست شغلی و رابطه ای ببخشید. همچنین افراد دیگری که در زندگی تان هستند را نیز ببخشید چراکه آنها نیز در زیر پرده ای از محدودیت ها عمر خود را سپری کرده اند. مطمئناً این امر بدان معنا نیست که شما مجبور هستید رفتار آزاردهنده ی دیگران را تحمل کرده و یا از آن چشم پوشی کنید. برای اینکه خودتان را "آزاد" کنید، باید بخشیدن را آموزش ببینید؛ گفتنی است که بخشش ابزاری مناسب برای ایجاد آزادی و رهایی فرد از نفرت هاست. این دو گام ابتدایی به منزله ی از بین بردن علف های هرز باغچه ی مغزتان به شمار می روند؛ در عین حال امور مذکور به ذهن شما برای یافتن آگاهی و هشیاری بیشتر نیز کمک خواهند کرد.

گام بعدی بارور ساختن خاک موجود در زمین مغزتان است. در این زمان تکنیک های مدیتیشن و و ریلکسیشن از اهمیت زیادی برخوردار می شوند. با اتکا به این روش ها قادر خواهیم بود تا افت و خیز تفکرات را در ذهن خود ارتقا بخشیم. درست مثل اینکه خاک بهتری را برای ارتقای رشد گیاهان باغچه مصرف کنیم. برای مدیتیشن می توانید فقط بنشنید و زیر لب زمزمه کنید، و یا در جنگل راه بروید، به گلی که در باد تابستانی اینطرف و آنطرف می رود نگاه کنید و یا یوگا تمرین کنید. هر کس باید شیوه ی مربوط به خودش را پیدا کند که به واسطه ی آن از هیاهو و غوغای نامساعد برپا شده در ذهنش کاسته شود. فرد باید بتواند به واسطه ایجاد آرامش ذهنی، به سمت خلق اندیشه هایی آرام و مسالمت آمیز گام بردارد؛ اما باید این کار را به صورت دائمی انجام دهیم، یک باغچه همیشه نیاز به هرس شدن و تعویض خاک دارد. محدودیت های منفی را از سر راه خود بردارید و نقوص و ضعف های خود و دیگران را ببخشید. ما همچنان باید به بارور ساختن خاک ذهن خود به واسطه ی مدیتیشن و ریلکسیشن ادامه دهیم و مطمئن شویم که جوانه های نوپای طرز تفکر جدیدمان به اندازه ی کافی غذا برای تقویت شدن در اختیار دارند.

آخرین کاری که باید انجام دهیم این است که مطمئن شویم به اندازه ی کافی صبر و تحمل داریم. باید ایمان داشته باشیم و منتظر لطف و مرحمت خداوند باشیم؛ باید مطمئن باشیم که نتیجه ی اعمال جدید خود را آن هم در مسیر جدیدی که انتخاب کرده ایم، می بینیم. تنها کاری که در حال حاضر می توانید انجام دهید این است که "باغچه" خود را با شوق بی بدیل رشد، آبیاری کنید و خودتان را خالصانه وقف فرایند گسترش روح کنید.

اگر بتوانید بر ترس ها و محدودیت های ذهنی خود غلبه کنید، صاحب یکی از بزرگترین تکنولوژی های برتر قرن خواهید شد که چیزی نیست جز حکمرانی بر قلمرو ذهنی. اساتید تهذیب نفس این امر را با عنوان "سر اکبر" می شناسند و برای سالیان دراز همواره در تلاش بوده اند که آنرا به پیروان خود آموزش دهند. در حال حاضر به جایی رسیده ایم که بسیاری از افراد به قدرت های خارق العاده ی ذهنی خود بی تفاوت شده اند و خود را محصور زندگی ماشینی کرده اند. زمانیکه مردم از معجزات عیسی به شگفت آمده بودند او به مردم گفت: "باید کارهای بزرگتری از آنچه که می بینید را از من انتظار داشته باشید." شاید شروع هزاره ی جدید، وقت مناسبی باشد که باور کنیم می توانیم ارباب ماشین درونی ذهن خود باشیم و عزم خود را برای هماهنگ شدن با ذهن مقدس گیتی جزم کنیم.