به گرد کعبه میگردی پریشان

هر وقت که تو ضبط ماشینم این آهنگ رو میزارم یه حس دیگه ای بهم دست میده . اصلا حسش  قابل توصیف نیست  . گاهی از یه قسمت هایی تنم مور مور میشه . فکر میکنم این شعرزیبا  که همای با صدای گرم و دلنشینش اونو خونده  حقیقته هر چند که  خوشایند خیلی ها نیست ولی واقعاً زیبا و دلچسبه .  گاهی پیش میاد یه مسیر کلاٌ به این آهنگ  گوش میدم  و خودم هم باهاش زمزمه میکنم  . اولین بار در کنار  پدرم  این آهنگ رو شنیدم . هیچ وقت عکس العملش رو و  تحسینش(از  همای ) رو فراموش نمیکنم . (ائگار داشت حرف دلشو میزد )  . خدا رحمتش کنه .    :

به گرد کعبه میگردی پریشان

که وی خود را در آنجا کرده پنهان

اگر در کعبه میگردد نمایان

پس بگرد تا بگردی بگرد تا بگردی

بگرد تا بگردی بگرد تا بگردی

در اینجا باده مینوشییییییییییییییییی 

در آنجا خرقه میپووووووووووشی

                                                   چرا بیهوده میکوشی ؟

در اینجا مردم آزاریییییییییییییییییی

در آنجا از گنه عآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآری

                                                   نمی دانم چه پنداری ؟

در اینجا همدم و همسایه ات در رنج و بیماری

تو آنجا در پی یااااااااااااااااااااااااااااااااااااری

                                                چه پنداری کجا وی از تو میخواهد چنین کاری ؟

                                                 کجا وی از تو میخواهد چنین کاری ؟

چه پیغامی که جز با یک زبان گفتن نمی داند ؟

چه سلطانی که جز در خانه اش خفتن نمی داند ؟

چه دیداری ؟

چه دیداری ؟

چه دبداری که جز دینار و درهم از شما سفتن نمیداند ؟

چه دیداری ؟

چه دیداری ؟

به دنبال چه میگردی ؟                       که حیرانی ؟

خرد گم کرده ای شاید نمی دانی ؟

خرد گم کرده ای شاید نمی دانی ؟

همای از جان خود سیری ؟

که خاموشی نمیگیری ؟

لبت را چون لبان فرخی دوزند .

تو را در آتش اندیشه ات سوزند .

هزاران فتنه انگیزند .

تو را بر سر در میخانه آویززززززززززززززززززززززززززززززند .    

دوستای خوبم  شما هم با  همای موافقین ؟

منتظر دیدگاه های  شما عزیزان هستم  .

پایدار و سرافراز باشید .

 

(دوستای عزیز اگه کسی هست که همای رو نمیشناسه رو اسم همای در آخر متن کلیک کنه)

مجردها توجه کنید

قبل از ازدواج

 

مرد: آره، دیگه نمیتونم بیش از این منتظر بمونم.
زن: میخواهى من از پیشت برم؟
مرد: نه! فکرش را هم نکن.
زن: منو دوست داری؟
مرد: البته!
زن: آیا تا حالا به من خیانت کردی؟
مرد: نه! چرا چنین سوالى میکنی؟
زن: منو مسافرت میبری؟
مرد: مرتب!
زن: آیا منو میزنی؟
مرد: به هیچ وجه! من از این آدما نیستم!
زن: میتونم بهت اعتماد کنم؟

 

بعد از ازدواج
همین متن را این دفعه از پائین به بالا

سرخس و بامبو

اقتباس از کسی که واسم کامنت گذاشته و خودشو داداشی معرفی کرده خیلی جالب بود تو یکی از پست هام آوردمش .  

 

روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم . شغلم ‏را، دوستانم را، زندگی ام را !

به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا ‏صحبت کنم . به خدا گفتم : آیا می ‏ توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری ؟

و جواب ‏او مرا شگفت زده کرد.

او گفت : آیا درخت سرخس و بامبو را می‌بینی؟

پاسخ دادم : بلی .

فرمود : ‏هنگامی که درخت بامبو و سرخس را آفریدم، به خوبی ازآنها مراقبت نمودم . به آنها نور ‏و غذای کافی دادم . دیر زمانی نپایید که سرخس سر از خاک برآورد و تمام زمین را فرا ‏گرفت اما از بامبو خبری نبود . من از او قطع امید نکردم . در دومین سال سرخس‌ها بیشتر ‏رشد کردند و زیبایی خیره کننده‌ای به زمین بخشیدند اما همچنان از بامبوها خبری نبود  .‏من بامبوها را رها نکردم. در سالهای سوم و چهارم نیز بامبوها رشد نکردند . اما من ‏باز از آنها قطع امید نکردم. در سال پنجم جوانه کوچکی از بامبو نمایان شد. در ‏مقایسه با سرخس کوچک و کوتاه بود اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بیش از 100 فوت ‏رسید. 5 سال طول کشیده بود تا ریشه ‏ های بامبو به اندازه کافی قوی شوند. ریشه هایی ‏که بامبو را قوی می‏ ساختند و آنچه را برای زندگی به آن نیاز داشت را فراهم می ‏کرد. ‏خداوند در ادامه فرمود : آیا می ‏ دانی در تمامی این سالها که تو درگیر مبارزه با ‏سختی‌ها و مشکلات بودی در حقیقت ریشه‌هایت را مستحکم می‌ساختی . من در تمامی این مدت ‏تو را رها نکردم همان‌گونه که بامبو ها را رها نکردم .

‏هرگز خودت را با دیگران ‏مقایسه نکن . بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر دو به زیبایی جنگل کمک می ‏ کنند. ‏زمان تو نیز فرا خواهد رسید، تو نیز رشد می‌کنی و قد می‌کشی !‏

از او پرسیدم : من ‏چقدر قد می‏ کشم .‏در پاسخ از من پرسید : بامبو چقدر رشد می‌کند؟

جواب دادم : هر ‏چقدر که بتواند .

‏گفت : تو نیز باید رشد کنی و قد بکشی ، هر اندازه که ‏بتوانی