تفاوتهای من و رئیسم

  

وقتی من یک کاری را دیر تمام میکنم، من کند هستم.

وقتی رئیسم کار را طول دهد، او دقیق و کامل است.

-

وقتی من کاری را انجام ندهم، من تنبل هستم.

وقتی رئیسم کاری را انجام ندهد، او مشغول است.

-

وقتی کاری را بدون اینکه از من خواسته شود انجام دهم، من قصد دارم خودم را زرنگ

جلوه دهم.

وقتی رئیسم این کار را کند، او ابتکار عمل به خرج داده است.

-

وقتی من سعی در جلب رضایت رئیسم داشته باشم، من چاپلوسم.

وقتی رئیسم، رئیسش را راضی نگاه دارد، او همکاری میکند.

-

وقتی من اشتباهی کنم، من نادان هستم.

وقتی رئیسم اشتباه کند، او مانند دیگران یک انسان است.

-

وقتی من در محل کارم نباشم، من در گشتزدن هستم.

وقتی رئیسم در دفترش نباشد، او مشغول انجام امور سازمان است.

-

وقتی یک روز مرخصی استعلاجی داشته باشم، من همیشه مریض هستم.

وقتی رئیسم در مرخصی استعلاجی باشد، او حتماً خیلی بیمار است.

-

وقتی من مرخصی بخواهم، باید یک جلسه دلیل و توجیه بیاورم.

وقتی رئیسم به مرخصی برود، باید میرفت چون خیلی کار کرده است.

-

وقتی من کار خوبی انجام میدهم، رئیسم هرگز به خاطر نمیآورد.

وقتی من کار اشتباهی انجام دهم، رئیسم هرگز فراموش نمیکند.

نظرات 18 + ارسال نظر
محمد رضا دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:21 ق.ظ

سلام
این دقیقا شبیه داستانهای من و رئیسمه.خب خوشبحال تو که از این قضیه جدا شدی. زندگیه دیگه.... یاد اون ترکه می افتم که میگه دنیای خر تو خریه.... شنیدی که...... اگه نشنیدی بگو تا برات داستانش رو بگم.
همیشه شاد باشی.....

سلام
واقعا همینه و خیلی جالب

سیامک سالکی دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:38 ق.ظ http://tighoabrisham.blogsky.com

سلام لیلای عزیز، خوبی؟
جالب و بامزه بود.
موفق و شاد و سلامت باشی.

بهرام(تو را من چشم در راهم) دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:02 ب.ظ

سلام خوبین؟لااقل پست جدید تونو خبر می دادین..............

بهرام پنج‌شنبه 7 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:25 ب.ظ http://www.bahramb1388.persianblog.ir

سلام : یه مزاحمت داشتم: می خواهم تو جشنواره شرکت کنم...به نظر شما کدوم شعر رو از بین اشعار می پسندید بفرستم..ممنون از نظر تون


کم پیدایین..لااقل پست جدید می زارین خبرمون کنین

محمد مزده جمعه 8 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:40 ب.ظ http://foulex.blogsky.com

خیلی جالب بود ...

اکبری شنبه 9 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 08:36 ق.ظ http://shirkola.blogsky.com

بازم سلام
واقعا درست گفتی
تو بیشتر ادارات و شرکت ها همینجوره که میگی

اول خودم خونم و کلی خندیدم
بعدش برا همکارم خوندم و اونم کلی خندید
دستت درد نکنه

رسول شنبه 9 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:40 ب.ظ http://www.ablahane.mihanblog.com

یادمان رفت بگوییم به تلالو دم صبح
که فلانی: سلام ما هستیم!

منتظرتم

عرفان شنبه 9 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:07 ب.ظ http://khoshidardel.blogfa.com

سلام ....
کجایی ؟

چقدر متفاوتی ؟

مترسک یکشنبه 10 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 09:12 ب.ظ http://mataarsak.persianblog.ir

[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

گوش کن...
جاده صدا میزند از دور قدمهای تو را
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلکها را بتکان,کفش به پا کن,و بیا
و بیا تا جایی,که پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام تو را,
مثل یک قطعه ئ آواز به خود جذب کنند
پارسایی است در انجا که تو را خواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق تر است...
(سهراب سپهری)

[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

محمد جعفری دوشنبه 11 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:33 ق.ظ http://moj-raha.blogsky.com

سلام
فقط همین

مجتبی سه‌شنبه 12 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:16 ب.ظ http://www.be-yade-pedar.blogfa.com

سلام لیلای مهربون

من بعد از یه مدت باز اومدم

سرفراز و خوشحالم کن با سرزدنت

خدانگهدارت .

بهرام (تو را من چشم در راهم) پنج‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 12:15 ب.ظ http://www.bahramb1388.persianblog.ir

سلام: هیچ معلومه کجایین چشم انتظاری ما رو کشت خواهر محترم......................

علیرضا جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 01:13 ق.ظ http://behtarinweblog.mihanblog.com

با سلام
دوست عزیز شما در مسابقه وبلاگ برتر شرکت داده شده اید.
توجه داشته باشید از امروز شما به مدت یکماه فرصت دارید تا رای خود را جمع کنید و این مهلت تمدید نمیشود.
در ضمن لیست جوایز در صفحه اول وبلاگ وجود دارد
پیروز و سربلند باشید

عرفان جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:36 ب.ظ http://khoshidardel.blogfa.com

اگه گریه بذاره می نویسم کدوم لحظه تو رو از من جدا کرد؟ نگو اصلا نفهمیدی نگو نه تو بودی اونکه دستامو رها کرد

.
.
.

سلام ...
آپم

بهرام شنبه 16 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:28 ب.ظ http://www.bahramb1388.persianblog.ir

سلام:

هر روز پرنده ی آرزوها من

در این صبح های پاییزی

به پشت شیشه اتاقت

بیدار یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:05 ق.ظ http://www.stensakh.blogfa.com

جالب و بامزه بود.
مثل اون داستان که یه نفر یه کتاب مینویسه بعد بهش میگن کفره باید اعدام شی اما تا میخوان اعدامش کنن الکی میگه من این کتابو ننوشتم ابن سینا نوشته و بعد همه شروع میکنن به به به گفتن و ..

[ بدون نام ] یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:04 ب.ظ http://neqzan.blogsky.com

سلام
آره واقعا رییس و میز ریاست و اختیارات گسترده

بهار سه‌شنبه 17 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 04:04 ب.ظ http://azalia.blogsky.com

اینو خوب اومدی.
داستانهای من و رییس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد