روزها از پی هم میگذرد

روزها در یک چشم به هم زدن از پی هم میگذرد   اما پدرم باور نمیکنیم که نیستی زیرا ما تو را در میان خود حس میکنیم و با تو زندگی میکنیم .

۱۳ تیر ماه ۸۹ اولین سالگرد  تولد آسمانی ات

قرار بر این است که با جمعی از دوستان گردهم آئیم .

میدونم که تو هم اونجا حاضری .

دوستت دارم پدر



این هم کارتی که واست طراحی و چاپ کردم . ( متن شو هم خودم نوشتم )



پدر خوبم روزت مبارک



پدر خوبم روزت مبارک

روحت شاد



بهترین همسفر دنیا

سلام

سلام به تو پدر خوبم

خیلی وقته  که میخوام  برات بنویسم ولی نمیدونم چرا هرچه تلاش می کنم نمیتونم  کلمات رو کنار هم بچینم آخه میدونی رفتنت ، نبودنت ، ندیدنت خیلی سخته  واسه همینه که بیان احساسم دشواره واسه همینه که هر وقت قلم به دست میشم انگار یه چیزی جلوی حرکت  اونو رو کاغذ میگیره . ولی امشب خیلی دلم هواتو کرده خیلی دلتنگم . میخوام بنویسم که شاید  یه خورده آروم شم . بهت احتیاج دارم میخوام باهات درد و دل کنم اما نیستی میخوام بهت بگم که دوریت خیلی سخته میخوام بگم که هر جا میرم به یاد توام هرجا میرم تو رو میبینم . دوست خوبم ، پدرم ، عزیزم ، جانم کجایی ؟ کجایی ؟  هفته گذشته از مامی خواهش کردم بریم سفر  اونم گفت بریم رشت . گفتم حالا چرا اونجا؟گفت  آخه اولین مسافرتی که با پدر رفتم رشت بود . پدر رفتیم رشت ولی هرجا که میرفتیم  انگار با ما بودی به یاد روزهایی بودیم که با هم ازاین مسیرها عبور میکردیم . با این تفاوت که آن  روزها  جسمت با ما بود ولی این دفعه روحت . نمیتونم بگم بد بود  اما وقتی فکر میکنم میبینم  لذت اون زمان که با  تو همسفر بودیم  رو نداشت آخه تو بهترین همسفردنیا  بودی . اماحالا  به یه  سفر ابدی رفتی بدون هیچ همسفری و بدون اینکه مارو با خودت ببری .

همیشه ، همه جا ، همه وقت به  یادتم عزیزم .

                                                             دخترت

                                                               لیلا